بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
اولین غــم و آخـــرین نگاه
چه شام ها که چراغم فروغ ماه توبود
پناهــگاه شــبم گیسوی سـیاه توبود
اگر به عشق تو دیوانگی گناه منست
زمــن رمــیدن بیــگانــگی گــناه توبود
دلم به مهر تو یکدم غم زمانه نداشت
که این پرنده ی خوش نغمه درپناه توبود
عنایتی که دلم را همیشه خوش میداشت
اگـــر نــهان نکــنی لطــف گــاهــگاه وبود
بلور اشک، به چشمم شکست وقت وداع
که اولــین غـــم مــن، آخــرین نـــگاه توبود
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
اشتراک